کد مطلب:109196 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:112

نامه 036-به عقیل












[صفحه 302]

رساله الی عقیل فرستادم به سوی او لشگر انبوهی از مسلمانها چون رسید او را این خبر شتاب كرد گریزنده و برگشت پشیمان و رسیدند به او در بعض راه درحالیكه نزدیك شده بود خورشید به غروب كردن و جنگیدند اندكی مانند لا و لا و نبود مگر مانند ایستادن یك ساعت تا نجات یافت اندوه خورنده پس از آنكه گرفته شد از او گلوگاه و باقی نماند از او به جز نیم جانی با سختی و دشواری پی درپی رهائی یافت واگذار قریش و سخت تاختنشان را در گمراهی و بسیار جولان كردن آنها را در ستیزگی و سركشی آنها را در سرگردانی زیرا آنان اتفاق كردند بر جنگ من مانند اتفاق كردن آنها بر جنگ پیامبر خدا صلی الله علیه و آله پیش از من كیفر دهد قریش را از من كیفر رسانندگان پس بریدند خویشاوندی مرا (با پیغمبر) و ربودند سلطنت پسر عموی مرا و اما آنچه سئوال كردی از آن از رای من در كارزار پس رای من جنگ كردن با كسانی است كه حلال كنندگان جنگ و خیانتند تا ملاقات كنم خدا را نمی افزاید مرا انبوهی مردم در كنار من ارجمندی و....پراكندگی آنان از من وحشتی را و مپندار پسر پدر تو را اگر واگذارد او را مردم خوار فروتن و نه رونده زیر بار ستم سستی كننده و نه سست مهار برای كشنده

و نه پشت دهنده برای سوار شونده كه بر آن برآمده بنشیند ولكن او مانند آن است كه گفته برادر بنی سلیم اگر بپرسی از من چگونه تو پس من صبركننده ام بر سختی روزگار سختم دشوار می باشد بر من اینكه دیده شود در من اندوهی تا شاد گردد یا اندوهناك شود دوستی


صفحه 302.